خدایا ، بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست ، و آنگاه که تورا می خوانم و صدایت می زنم ؛ دعایم را بشنو و اجابت کن ، و آنگاه که با تو نجوا می کنم . بر من عنایت کن ، من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام . و به پاداش تو امید وارم .... .
خدایا پوزش طلبی من به درگاه تو ، عذرخواهی کسی است که از عذر پذیری تو بی نیاز نیست ، پس عذرم را بپذیر ای کریم ترین بزرگواری که زشتکاران به درگاهش عذر گناه می برند . [1]
سلام ، سلامی به روشنی آفتاب ؛ سلام به آشنای غریب ؛ سلام به آشنایی که همه می شناسیم ولی مهر غربت بر روی آن هک کرده ایم ؛ سلام من به تو که از صاحب خود نیز مظلومتر قرار گرفته ای و نام تو در زبان ها می چرخد ولی یاد تو ، در دلها نیست ، که حضرت امیر المومنین (ع) درباره مظلومیت خود چنین می گوید :
( فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی مستاثرا علیّ منذ قبض الله نبیه (ص) حتی یوم الناس هذا )[2]. سوگند به خدا من همواره از حق خویش محروم ماندم و از هنگام وفات پیامبر (ص) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به دیگری اختصاص دادند . پس بیایید ما عاشقان علی (ع) نگذاریم نهج البلاغه نیز در بین ما غریب باشد ، حضرت امیر المومنین (ع) خانه نشین شد ، ولی حرف های پر محتوای او باید در دل و جان ما رسوخ کند ... . حضرت عاشق خدا بود و ایمان ما نیز در او خلاصه شده و با وجود آقا دین کامل گشته است ... . که قرآن می فرماید : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت لکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا »[3]
دلا طمع جز از لطف بینهایت دوست چولاف عشق زدی سرببازچابک وچست
راستی کدامین عشق ، آیا همان عشقی که روزانه صدها بار از آن دم می زنند ؟ آیا دلدادگی های ما نیز عشق است ؟ آیا عشق حقیقت و مجاز دارد ؟ بیایید عشق را از بیان آقا بخوانیم .
« من عشق شیئا اعشی ( اعمی ) بصره و امرض قلبه فهو ینظر بعین غیر صحیحه ، و یسمع باذن غیر سمیعه ، قد خرقت الشهوات عقله و اماتت الدنیا قلبه و ولهت علیها نفسه فهو عبد لها و لمن فی یدیه شیء منها حیثما زالت زال الیها و حیثما اقبلت اقبل علیها ... »[1].
هر کس به چیزی عشق نا روا ورزد ، نابینایش می کند و قلبش را بیمار کرده ، با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی بیمار می شنود . خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را ویرانده است ، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند . دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد و ... .
پس نکته قابل توجه اینکه دلدادگی بین افراد ، عشق مجازی است و چه بسا انسان را از ذکر خدا غافل می کند . در این بخش به ذکر نمونه ای از عشق حقیقی می پردازیم که حضرت می فرماید : « لولا رجائی الشهاده عند لقائی العدوّ ــ ولو قد حمّ لی لقائه ــ لقربته رکابی ثم ... »[2] .
اگر امیدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم ، پای در رکاب کرده از میان شما می رفتم و ... .
پس عشق به شهادت عشق حقیقی است ؛ چون شهادت یعنی دیدار خالق ...
علی اکبرینوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 5:4 عصر موضوع | لینک ثابت
درباره وبلاگ
فهرست اصلی
دوستان
پیوندهای روزانه
نوشته های پیشین
طراح قالب
POWERED BY