تصور کنیدبانکی دارید که هرروز400/86(هشتادشش هزار چهارصد)تومان به حساب شماواریز می شودوتا آخرشب فرصت داریدتاهمه ی آن راخرج کنید،چون آخر وقت حساب خودبه خود خالی می شود:دراین صورت شماچه خواهید کرد؟البته سعی میکنید تاآخرین ریال آن راخرج کنید...هرکدام ازماچنین بانکی داریم بانک زمان که هرروز400/86ثانیه زمان اعتبارواریز می شودوتا آخرشب این اعتبار به پایان می رسد،هیچ برگشتی نیست وهیچ مقدار اززااین زمان به فردااضافه نمیشود ؛آری ارزش یکسال رادانش آموزی میداندکه مردود شده است،ارزش یکماه رامادری می داند که فرزندش ناقص به دنیا آمده،ارزش یک هفته راسردبیر یک هفته نامه می داند،ارزش یک ساعت راعاشقی که انتظارمعشوق راکشیده وارزش یک دقیقه راکسی که ازقطاری جامانده می داند وارزش یک ثانیه راکسی می داند که ازحادثه ای مرگبارجان بدَر بُرده است.
آری پس بیا بکوشیم
البته امروز همان فردایی است که دیروز نگرانش بودی،پس بکوش که امروز وفرداهایت رابه خاطردیروزت خراب نکن،نگاه به گذشته خوب است امافقط برای عبرت نه برای حسرت ونگاه به فرداخوب است ازآن جهت که ازامروزت استفاده کنی تافردائ بهتروبهتر بسازی که بزرگان گفته اند:
ای وای چقدرزود دیرمی شود.
وچه زیباست سخن مولای متقّیان آقا امیرالمومنین علی (علیه السلام)که درخطبه ی (188)- 8 می فرمایند:
وَإستَتمّوا نعم الله علیکم بالصبرعلی طاعتهِ والمجانَبَةِ لِمَعصیتهِ فإنَّ غداً مِنَ
الیومِ (الأیّام)قریبٌ ما أسرعَ الساعات فی الیومِ، وأسرع الأیامُ فِی الشهرِ،وأسرع الشهورِ فی السنةِ،وأسرع السنینِ فِی العُمرِ .
نعمت های خدارابرخود تمام گردانید،وازعصیان ونافرمانی کناره گیرید – که فردابه امروزنزدیک است. وَه !! چگونه ساعات درروز،وروزهادرماه ،وماه هادرسال ،وسال درعمرآدمی شتابان می گذردَ؟َ! ...
وهمچنین درخطبه ای چنین می فرمایند: ( فإنَّهُ لایُرجی من رجعة العمر مایُرجی مِن رجعة الرزقِ،مافات الیوم من الرزق رُجیَ غداً زیادتهُ، ومافات أمسِ من العُمر لم یُرج الیوم رجعتُهُ،الرجاءُ مع الجائی،والیأس مع الماضی.)
عمرگذشته رانمی شود بازگرداند- آن چه ازبهره دنیا کم شده می توان فردا به دست آورد،امّا آن چه دیروز ازعمر گذشته امیدبه بازگشت آن نیست، برآینده امیدوار وازگذشته ناامید باشید (خطبه ی 114) -11
<** متقین**>
« الحمدلله رب العالمین صلی الله علی سیدنامحمدٍوآله الطیِّبین الطاهرین اللهمَّ اجعلنا من أنصارهِوأعوانه والمستشهدین بین یدیهِ»
ازمهمترین مباحثی که قرآن واهل بیت درباره آن به بحث پرداخته واحادیثی ذکرنموده اند مبحث تقواوپرهیزکاری است،تقوااست که انسان رابه مراحل بالا می کشاند،علماءوعرفائی که بوده و هستند از راه تقوابه این مراحل اعلا رسیده اند،قرآن کریم زیاد به این مبحث اشاره فرموده وبه مومنان وعده داده است،که اگرتقواپیشه کنند،آن هادربهشت جاودان خواهندگشت.
متقین درقرآن کریم:
بَلی مَن أوفی بعهدهِ واتقّی فإنَّ اللهَ یُحبُّ المُتقِّینَ (آل عمران76)
بله کسانی که به عهدشان وفاکرده وتقواپیشه کنند وخداوند باتقوایان رادوست دارد .
إنَّ المُتَّقینَ فی جنّاتٍ وعُیُون (الحجر45) إنَّ المُتَّقینَ فی جنّاتٍ ونعیم (الطور17)
إنَّ المُتَّقینَ فی مقامٍ أمینٍ (الدخان51) إنَّ المُتَّقینَ فی جنّاتٍ ونهرٍ (القمر54)
إنَّ المُتَّقینَ فی ظلالٍ وعیُوُن (المرسلات41)
این مبحث به قدری مهم می باشد که امیرالمونین درنهج البلاغه خطبه 193 (خطبه متقِّن) به آن اشاره فرموده است، که شرح آنرابه طور اختصار بیان می کنیم.
یکی ازیاران پرهیزکارامام به نام همَّام گفت:یاامیرالمونین پرهیزکاران رابرای من آنچنان توصیف کن که گویا آنان راباچشم می نگرم،امام درپاسخ اودرنگی کردوفرمود «ای همَّام ازخدابترس ونیکوکارباش که خداوندباپرهیزکاران ونیکوکاران است»اماهمَّام دستبردارنبود واصرارفرمودتاآن که امام تصمیم گرفت صفات پرهیزکاران راتوصیف فرماید،پس خداراسپاس وثناء گفت،وبرپیامبرش درود وسلام فرستاد،وفرمود :
1سیمای پرهیزکاران:
امیرالمونین به همام فرمودهمام پرهیزکاران سخنانشان راست پوشش آنان میانه روی وراه رفتنشان باتوضع وفروتنی است،گوشهایشان راوقف دانش سودمندکرده اندر ودر روزگار سختی وگشایش حالشان یکسان است،خدا را درجانشان بزرگ ودیگران کوچک میدارند،دنیامی خواست آن هارابفریبد امّاعزم دنیانکردند.
2.شب های پرهیزکاران:
سپس امام فرمود ای همام پرهیزکاران درشب ایستاده مشغول نمازند،قرآن راباتفکر می خوانند،وقتی به آیه ای برسند که تشویقی درآن است باشوق وطمع بهشت به آن روی می آورند وهرگاه به آیه ای برسندکه ترس خدادرآن باشدقامت به شکل رکوع خم کرده پیشانی ودست وپا را برخاک مالیده وازخداآزادی خود را از جهَّنم می خواهند.
3.روز های پرهیزکاران:
پرهیزکاران در روز دانشمندانی بردبارونیکوکارانی باتقواهستند،که ترس الهی آنان راچونان تیرتراشیده لاغرکرده است،کسی که به آنان می نگرد می پنداردکه بیماراندامّا آنان رابیماری نیست، ومی گوید مردم دراشتباه اند.
4.نشانه های پرهیزکاران:
امام یکصد وده نشانه برای مومن ذکر می کند، که مامهمترین آنان رامتذکرمی شویم،
امیر المومنین (علیه السلام)به همّام فرمود «یاهمّام فالمتقون فیها هم اهل الفضائل فَمِن علامه أحدِهِم أنَّک ترَی لهُ قوهً فی دینٍ وحـَزماًفی لینٍ وأیماناً فی یقینٍ وحِرصاً فی علمٍ وعلماً فی حِلمٍ»
ای همام متقون اهل فضائل هستند،ازعلامت آن هااین است که اورا این گونه می بیینی:
در دینداری نیرومند،ونرمخو،و دوراندیش است، دارای ایمانی پر ازیقین،حریص درکسب دانش،وبا داشتن دانش بردبار است.
«ولا یُنابِِز ُبالألقابِ ولایضارُّ بالجار ولایَشمَتُ بِالمَصائب ولایدخُلُ فِی الباطِلِ ولایَخرُجُ مِنَ الحقِّ»
مردم رابالقب های زشت نمی خواندهمسایگان را آزار نمی رساند،درمصیبت های دیگران شادنمی شود،ودر کارهای ناروا دخالت نمی کند.
ارزش تقوی درنگاه امیرالمومنین (علیه السلام):
فَإنَّ الله دواءُ داءِ قلوبکم وبصرُ عمی أفئدتکُم وشِفاءُ مَرَضِِ أجسادِکُم وصَلاحُ فـِسادِ صُدورِکُم( 1) (الخ)
هماناتقوی وترس ازخدا داروی بیماری های دل وروشنایی قلب ها ودرمان دردهای بدن،ومرهم زخم جانهاست.
ابوالفضل حیدری
<** آداب تلاوت قرآن**>
آداب ظاهری :
چه قدر قران بخوانیم؟
از ابی عبدالله (علیه السلام ) روایت شده است : « آن (قران)را به پنج یا هفت بخش تقسیم و تلاوت کن . بدان ، نزد من قرانی است که به چهارده جزء تقسیم شده است . »چنان که در این حدیث آمده برای پویندگان راه عمل سزاور است هفته ای یک بار قران را ختم کنند؛ و برای آنهایی که دست اندر کار اصلاح قلوب و افکارند و یا به تبلیغ و نشر علوم مشغولند طبق احادیث دیگر ماهی یک بار قران را به پایان برسانند ؛ و آنهایی که در معانی قران می اندیشندبه سبب نیازی که به غور و تامل دارند می توانند به کمتر از این بسنده و طبق آنچه در احادیث وارد شده که در هر روز پنجاه آیه از قران خوانده شود عمل کنند. این کمترین مقداری است که باید روزانه از قران تلاوت شود.
در کافی از ابی عبدالله (علیه السلام ) روایت شده که فرموده است : «قران میثاق الهی با بندگان است ؛ سزاوار است انسان مسلمان در این میثاق بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند. »
آداب باطنی :
تعظیم متکلم :
بدین صورت که باید قاری قران در آغاز تلاوت ، عظمت متکلم را به یاد آورد ، و بداند آنچه را می خواند سخن بشر نیست ، و تلاوت کلام خداوند در نهایت خطر و اهمیت است ؛ لا یَمُسُّهُ المطهَّرون (واقعه / 79) و همان گونه که ظاهر جلد مصحف و اوراق آن از ظاهر بدن لمس کننده مصون است ، جز این که با طهارت باشد ، باطن معنانی آن نیز به حکم حق تعالی از باطن قلب انسان محجوب است ، مگر آنکه از همه پلیدی ها منقطع و به انوار تعظیم و توقیر حق تعالی منور شود ؛ و همان طوری که هر دستی شایستگی ندارد جلد مصحف را لمس کند هر زبانی قابلیت ندارد حروف ان را تلاوت ، و هر دلی را نرسد که معانی ان را درک کند. به مناسبت همین تعظیم بوده که عِکرِمه هنگامی که قران را باز می کرد بیهوش می شد، و می گفت : آن کلام پروردگار من است ، آن کلام پروردگار من است. تعظیم کلام به سبب تعظیم متکلم است.
منبع : «راه روشن(ترجمه محجة البیضاء ) ، ص : 306/307 و 325 »
گردآورنده : مهدی مرادی
نوشته شده توسط طیبات در پنج شنبه 89/11/7 ساعت 11:7 صبح موضوع | لینک ثابت
درباره وبلاگ
فهرست اصلی
دوستان
پیوندهای روزانه
نوشته های پیشین
طراح قالب
POWERED BY