قرآن کریم به مسئله اخلاق ، چنان بها می دهد که آن را جزو اهداف اصیل نبوت عام می شمارد و زندگی انسان ها را در سایه اخلاق ، زندگی سعادتمندانه ای می شمارند و انسانی را که متخلص به اخلاق الهی نیست ، خاسر و سرمایه باخته می داند . خداوند در سوره عصر قسم یاد می کند که نوع انسان ها به اسنثنای گروه خاص در خسارت اند . ( والعصر ، ان الانسان لفی خسر )[1] .

از این رو در قیامت سرمایه باختگان از شدت افسوس هر دو دست خود را به دندان می گزند. ( یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا [2]) یعنی اینکه ، در آن روز ظالم انگشت ندامت بر دهان گرفته و حسرت می خورد که چرا همراه با رسول دین این راه خطیر و پر مهیب را نپیموده است و از این جهت است که خداوند در تنزیل خود بهترین اسوه و الگو ، رسول اکرم (ص) را معرفی می کند . ( لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه[3] ) چرا که خداوند آگاه است و در جای دیگر کتاب آسمانی پیامبر خوبی ها و مهربانی ها را چنین مورد خطاب قرار می دهد.

که ای پیامبر ( انک لعلی خلق عظیم[4]) و از همین جاست ، انسان دور اندیش در می یابد که ، باید این راه دشوار و پر از رحمت را به تاسی از بزرگان و اکابر دین ، پیمود.



[1]   - عصر ، آیه 1

[2]   - فرقان ، آیه 27

[3]   - احزاب ، آیه 21

[4]   - قلم ، آیه 4

عترت طاهرین نیز بیش از هر چیز درباره اخلاق سخن گفته اند . حضرت امیر المومنین علی (ع) که معلم ثانی جهان بشریت به شمار می آید ، می فرماید : « اکرم الحب حسن الخلق[1] » یعنی حب انسان را اخلاق ، تعیین می کند که همواره او را همراهی می کند و گرامی ترین نژاد ، نسب و حسب و شناسنامه حسن خلق انسان است که در نهایت سبب می شود او را آدمی نام نهند .

و همچنین در جای دیگر می فرمایند : « لا قرین کحسن الخلق[2] » هیچ قرین و همدمی به اندازه حسن خلق ، انسان را همراهی نمی کند ، چرا که حسن خلق در جان آدمیت است و وی را تنها نمی گذارد .

نا گفته نماند که حسن خلق صرفا به معنای گشاده رویی و خنده رو بودن نیست ، بلکه گاهی دندان بردباری بر روی جگر مصائب گذاشتن است و آن را تحمل نمودن و از این رو مولی الموحدین ، امیر المومنین علی (ع) می فرمایند : « نعم الخلق التصبر فی الحق [3]» بهترین خلق ، صابر و بردبار بودن بر پایگاه حق است و این همان اخلاق است که آدمی را از حیوان و سایر انسانها متمایز می نماید .

 

کلام در تجسم لیله القدر و معنای زیبایی کمال و جمال در صورت آدمی و تمثیل فرشته در صورت انسان است . آنکه دختر و مادر برای پیامبر بود و کوثری در جریان ، برای کوباندن تکاثر .

او که آزادی و آزادگی را به ما آموخت و در هجرت و جهاد از یکسو و با بیانی رسا و کوبنده از سویی با خلیفه جور زمان خود جنگید .



[1]  - شرح غرر الحکم ، ج 2 ، ص 271

[2]  - همان ، جلد 6 ، ص 394

[3]  - نهج البلاغه ، نامه 31

او که علاوه بر گفتار منطقی و پشتیبانی از گفتگوهای علمی ، به موقع فریاد و خشم و خشونت و هیبت الهی داشت ؛ او که شهادت را نه در شعار بلکه در عمل استقبال می کرد و ستم و ستمگر را قابل گفتگو نمی دانست و بر آنهاغ لعن و نفرین می کرد .

فاطمه زهرا (س) اسوه زنان ، نه ، بالا تر از آن ، اسوه زنان و مردان ، بلکه اسوه والاترین انسانها همچون مهدی صاحب الزمان (عج) است .

او جوانی با همه کمالات انسانی و زنی با بالاترین شایستگی های ممکن است . مقام عصمت کبری از اوست و شافعه ی کبری روز قیامت هم ، اوست .

درکلام قرآن او ، کوثر ، بحر ( دریا ) ، لیله القدر ، مطهره ، بر ، صراط مستقیم ، مشکوات و شاخه شجره طیبه نامیده شده است . و در روایات محدثه ، مبارکه ، طاهره ، زکیه ، راضیه ، مرضیه ، لیله القدر ، بضعه النبی ، ام ابیها ، ام الائمه ، امه الله ، کفّو علی و اولین وارد بر بهشت نامیده شده است .

یکی از روش های تربیت در قرآن ، روش الگونگاری و اسوه نمایی به جهت الگوپذیری و تاسی دیگر انسان ها از اَبَر انسان ها و انسان های کامل است . این روش بر اساس قاعده « کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم » قانون های مبهم و ایده آلهای انسانی اسلام را به مشاهده دیگران می گذارد و استعدادهایی درخشان و نفوس مستعده را به جانب زیبایی های معنوی و کمالات انسانی فرا می خواند .

 حضرت زهرا (س) اسوه برترین انسان ها به عنوان ولیه الله و حجه الله ، ابر انسانی است که در عمر کوتاه خود ، زیبنده و برازنده القابی همچون ، کوثر و ... شد . او همچون شهابی بر فراز تاریکی تمدن انسانی درخشید و فرهنگ و تمدنی را پایه نهاده آنگاه شاهد و شهید گشت .

الفبای شخصی او فرهنگی عظیم و بی انتهاست ، لکن فاطمی بودن و تلاش برای فاطمی شدن و بسط فرهنگ و مرام فاطمه (س) در زندگی جوان و پیر ، زن و مرد لازم است .



نظر  

نوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 5:10 عصر موضوع | لینک ثابت