غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                         ز هر چه رنگ تعلق بگیرد آزاد است

خواستم در چند جمله یوسف را معرفی کنم . دیدم او کسی نیست که درقالب کلمات بگنجد . درمورد یوسف نوشتنی ، قلم و کاغذ سرگیجه می گیرد !

به حاج عباس دوست صمیمی اش گفتم : « یوسف را معرفی کن . » گفت : « یوسف کسی بود که خارج از ظرفیت آدم ها شوخی می کرد » .

حاج علی چام گفت : « یوسف آنقدر روح باکرامتی داشت که با شوخی هایش سعی می کرد دردهای بی کسی خود را پنهان کند » .

حاج جمال زرگری گفت : « یوسف در مسجد دستغیب می ماند . وقتی بچه ها جایی دعوت بودند ، یوسف را دعوت می کردیم ؛ خیلی وقت ها نمی آمد . می گفت :              « من بیر بویوک آدامین ایونه دعوتم » من به خانه یک آدم بزرگ دعوتم . !

یوسف کسی بود که به قول شهید ابراهیم اصغری ، مرگ را به استهزاء انتخاب کرده بود و به قول شهید محمد حسین تجلی ، آن شب را با حسین (ع) در کربلا مانده بود پس باید آن روز می رفت.

یوسف تلخی غربت را چشیده بود . او کسی را در دنیا نداشت . او از وسوسه زمین آزاد بود . در تمام عمر بیست ساله اش به دنبال خورشید حقیقت بود . امام (ره) را که یافت ، آرام گرفت . قبل از کربلای 4 چند روز قبل از شهادتش ، حاج غلامرضا جعفری مصاحبه ای با یوسف کرد :

ــ یوسف ، غواص یعنی چه ؟

ــ غواص ، یعنی مرغابی امام زمان (عج) .

ــ یوسف در آخر مصاحبه یه چیزی بگو .

ــ چی بگم . من آنقدر سواد ندارم ... اما می گم .

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                       روبه صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی،زمردن مهراس                       مردار بود هر آنکه او را نـکشند

 

 

 

فرازهایی از وصیتنامه سردار رشید اسلام ، حاج عبد الحسین برونسی

من با چشمان باز این راه را پیموده ام و ثابت قدم مانده ام ؛ امیدوارم این قدم هایی که در راه خدا برداشته ام ، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار بدهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد . فرزندانم ، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار دهید . باید از قرآن مدد بگیرید . متوسل به امام زمان (عج) باشید .

ای مردم نادان ، ای مردمی که شهادت برای شما جا نیفتاده است ، در اجتماع پیشرو ، باید درباره شهیدان کلمه اموات ، از زبان ها و از اندیشه ها ساقط شود و حیات آنان با شکوه تجلی نمایند ؛ « بل احیاء عند ربهم یرزقون »

فرماندهی برای من لطف نیست ، گفتند : این یک تکلیف شرعی است ، باید قبول کنید و من بر اساس « اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » قبول کردم . مسلما در این راه امر به معروف و نهی از منکر ، از مردم نادان زیان خواهید دید ؛ تحمل کنید و بر عزم راسختان پایدار باشید .

 



نظر  

نوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 5:28 عصر موضوع | لینک ثابت