کلمه اخلاق ، جمع خُلق و خُلق ، شکل درونی انسان است چنانکه خَلق شکل ظاهری اشیاء است ، غرایز و ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است ، اخلاق نامیده می شود .[1] هدف نهایی از علم اخلاق ، تهذیب نفس و خوشبختی و سعادت انسان است .

بدون تردید سازندگی درونی انسان و اصلاح و تهذیب نفس او در سعادت فردی و اجتماعی دنیوی و اخروی وی نقش بسزایی دارد ؛ بطوری که اگر انسان تمامی علوم را تحصیل کند و کلیه نیروهای طبیعت را به تسخیر خویش در آورد اما از تسخیر درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد ، از رسیدن به سعادت و نیل به کمال باز خواهد ماند .

تمامی پیشرفت های علمی و صنعتی در صورتی که همراه به اصلاح درون نباشد بسان کاخ های سر به فلک کشیده ای هستند که بر بالای کوه آتشفشان بنا گردیده اند . از این رو



  20- اخلاق عملی ، ص 13       مهدوی کنی2 ، همان مدرک ، ص 49

تربیت روحی و اخلاقی انسان و در یک کلام « برنامه انسان سازی » برای هر جامعه ای امری بغایت جدی و حیاتی است . با این وصف نگاهی به اوضاع جوامع بشری نشان می دهد که آنچه قبل از همه به دست فراموشی سپرده شده است ، تربیت اخلاقی و معنوی انسان است ، تمامی نا بسامانی های موجود در سطح جهانی و انواع گرفتاریهایی که بشریت امروز با آن دست به گریبان است همگی ناشی از غفلت انسان از امر تربیت و سازندگی روحی و اخلاقی خویش است .[1]

خود شناسی مقدمه خود سازی

تهذیب نفس و خود سازی بدون خودشناسی امکان ندارد ؛ لذا پیشوایان دینی برای اهمیت آن تعبیرات جالب و تکان دهنده ای بیان فرموده اند . پیامبر اکرم (ص) فرمود : « من عرف نفسه فقد عرف ربه [2]» . کسی که خود را شناخت خدای خود را شناخته است . آری ، کسی که به آفرینش جسم انسان و دقت و نظم به کار رفته در آن و غرایز و خصائصی که در نهاد او ودیعه گذاشته شده است ، توجه بنماید ؛ حتما به عظمت آفریننده اش آگاه می گردد . علی (ع) شگفتی خود را از کسی که دنبال خود شناسی نمی رود چنین ابراز می دارد :

« عجبت لمن ینشد ضالئه و قد اضل نفسه فلا یطلبها [3]» در شگفتم از کسی که گمشده اش را می جوید در حالی که نفس خود را گم کرده و در جستجوی آن نیست . در مورد دیگری علی (ع) می فرماید : « هلک من لا یعرف قدره » کسی که ارزش خود را نداند ، هلاک خواهد شد [4].واقعا کسی که از عظمت خودش آگاه نشد و اسرار نهفته در



[1]  - مقدمه اخلاق اسلامی ، مراکز تربیت معلم ، ص 13

[2]  - اخلاق عملی ، ص 54

[3]  - همان مدرک ، ص 56

[4]  - میزال الحکمه ، ج 1 ، ص 356

وجودش ندانست ، عمر خود را ضایع و گوهر وجودش را رایگان از دست می دهد ، همانند طفلی که ارزش طلا را ندانسته ، آنرا در مقابل یک چیزی از دست می دهد .

انسان از دیدگاه مکتب قرآنی

اگر بخواهیم ارزش واقعی انسان را بدانیم باید از قرآن کریم استمداد کنیم ، زیرا کلام خداست که پرده ها را از راز ها بر می دارد .

گاهی قرآن کریم ، انسان را خلیفه الله می داند[1] و زمانی او را مسجود ملائک نشان می دهد[2]و در مرحله سوم او را دارای علم و اسرار موجودات عالم می داند و انسان هم معلم زاده است و می تواند اسرار و رموز موجودات عالم را بداند و دارای چنین استعداد هم می باشد[3]. در مرتبه چهارم گرامی بودن انسان را در نزد خداوند عالم را گوشزد می فرماید[4]. در مرتبه پنجم ، مسخر بودن موجودات آسمان و زمینی برای انسان را بیان می فرماید[5] . پس مکتب اسلام برای انسان مقام بسیار بزرگی را قرار می دهد و او را خلاصه موجودات عالم می داند و ارزش او را تا مقام خلافت اللهی بالا می برد و بدین وسیله انسان را وادار می فرماید که هدف خود را تکمیل جنبه های حیوانی نداند و از گوهر گرانبهای انسانی خویش غافل نباشد .

گوهرخودراهویداکن کمال این است وبس          خویش رادرخویش پیداکن کمال این است وبس

هر دو عالم را به نامت یک معما کرده اند              ای پسرحل معما کن کمال این است و بــــس

دل چو سنگ خاره شد ای پورعمران باعصا                   چشمه ها زین سنگ خاراکن کمال این است وبس

ای معلــــم زاده از آدم اگـــــر داری نـــژاد                        چون پدر تعلیم اسما کن کمال این است و بـس



[1]  - سوره بقره ، آیه 30

[2]  - فسجد الملائکه کلهم اجمعون

[3]  - و علم الآدم الاسماء کلها

[4]  - ولقد کرمنا بنی آدم ، سوره اسراء ، آیه 70

[5]  - و سخر لکم فانی السماوات و ما فی العرض جمیعا

هم بدست خویشتن بستی توپای خویشتــــن                        هم به دست خویشتن واکن کمال این است وبــس



نظر  

نوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 5:20 عصر موضوع | لینک ثابت