برخی از خصائص اخلاقی ، انسان را از رسیدن به دیدگاه های صحیح بازداشته و یا پس از دستیابی به نظرات صائب از اظهار نظر بی طرفانه و منصفانه مانع می شوند . بدیهی است مشورت کردن با کسانی که این خصوصیات در وجود آنان ریشه دوانیده ، دستاورد مطلوبی نداشته و ممکن است نتایج زیانباری در پی داشته باشد ؛ لذا توصیه اولیای دین آن است که از مشورت با کسانی با این ویژگیها پرهیز شود . مطالب جزوه حاضر که مروری بر اهم این صفات ؛ برگرفته از آیات کریمه قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام ) می باشد که درنهایت اختصار و تنها با اشاره به محور های برگزیده تهیه شده و برای رعایت اختصار ، از ذکر منابع و متن آیات و روایات خودداری گردیده است .

1- غیر متدین

انسان غیر متدین ، به نوعی محدودیت در نگرش به جهان هستی مبتلاست ؛ هستی را منحصر در ماده و مادیات می داند ؛ اعتقادی به معاد ندارد ( فلذا تعهد کافی را نداشته و احساس مسئولیت نمی کند ) ؛ نظام ارزشی از نگاه او وارونه است ؛ گاه زشتی ها را زیبا می بیند و رذایل را فضیلت پنداشته ، خوبی ها را بد تلقی می کند و در اظهار نظر ، از آزادی غیر معقول ( ولنگاری ) بهرمند است .

چنین شخصی ، کسی را در چهار چوبه عقل و شرع راه نمایی نخواهد کرد . او با معنویت و ملکوت قطع رابطه کرده و امیدی به خیرش نخواهد بود . از موقعیت های سوء استفاده کرده و احتمالا از پشت خنجر خواهد زد .

 

 

2- حریص

حرص و زیاده طلبی در امور مادی ، واقعیات را در چشم انسان دگرگون می سازد و موجب گمراهی و ذلت انسان می گردد .

طمع ، آدمی را برمی انگیزد ؛ تا تمام سرمایه خویش را برای رسیدن به مطامع حیوانی صرف نموده و از هیچ کاری فروگذار نکند و به همین جهت موجب از دست رفتن سرمایه ها ، شقاوت و بدبختی خواهد شد .

نظر خواهی و همنیشنی با انسان حریص ، اهداف معنوی را در چشم انسان کوچک کرده و او را در مسائل زودگذر دنیوی زیاده خواه می سازد .

بهره گیری از آراء شخص حریص جز ، غوطه ور شدن در دریای مادیات و اسارت هواها ، ثمره دیگری نخواهد داشت .

3- بخیل

بخل ، دلبستگی به داشته هاست ؛ تا جایی که حتی از صرف آنها در راه خدا دریغ شود . این درجه از دلدادگی ، ریشه همه خطاها و مفاسد است .

ترس نسبت به از دست دادن دارایی ؛ بخیل را وا می دارد تا حتی دیگران را از نیکوکاری بازدارد و مدام آیه یاس خوانده ، با نگرشی منفی ، از فقر و ناداری بر حذر دارد .

او هرگز ترغیب به خوبی ها نخواهد کرد و جز بر سستی و کسالت نخواهد افزود . انسان بخیل ، مانع شکفتگی استعدادهای خویش است و دیگران را نیز از شکوفایی مانع خواهد شد .

4- مستکبر

تکبر و خود بزرگ بینی ، بدترین اخلاق و ریشه طغیان است و انسان متکبر ، حقیر ، پست و فرومایه است .

طبق معرفی روایات ، انسان متکبر دلسوزی نداشته و تعادل در برخورد ندارد ؛ نیاز های عاطفی را برآورده نساخته و موجب ذلت دیگران می شود .

کار او ارائه راهکارهای منفی است و تحمل دیدن رشد و بالندگی دیگران را ندارد .

راهنمایی گرفتن از چنین شخصی ثمری جز گمراهی ، دوری از واقعیات ، از کف دادن فرصت ها و تضییع امکانات نخواهد داشد .

5- نا پایدار

انگیزه پرداختن به مشورت ، دستیابی به راهکارهای مبتنی براصول محکم است ؛ تا مشورت کننده ، در پرتو اطمینانی کامل نسبت به عمل به یافته ها کمر همت بندد .

بدیهی است ، انسانی که خود از نوعی عدم ثبات و ناپایداری در افکار ، آرا و حالات روحی برخوردار است نمی تواند به ارائه چنین طرق نجات بخشی موفق شود. چنین کسی ،در مرحله اظهار نظر ، همراه با تردید سخن خواهد گفت و احتمالا بافاصله اندک ، مشورت کننده را ازتغییر دیدگاه خویش آگاه ساخته و راهکار دیگری القا خواهد نمود . البته در این مرحله نیز با اطمینان سخن نگفته و مخاطب را در انتظار اظهار نظری دیگر خواهد نشاند .

6- نا آگاه

نا آگاهی ظلمت است و انسان ناآگاه در تاریکی به سر می برد . نه علل و عوامل به وجود آورنده حوادث را می شناسد و نه راه درمان را می داند . او مانند انسان نابینایی است دربیابانی ناشناخته ،که نه جهت را تشخصی می دهد و نه مسیر را درک می کند . هرکه با او همسفر باشد ؛ عاقبت کارش گمراهی و دور ماندن از هدف است .

انسان ناآگاه ، از حل مشکلات خویش نا توان است ؛ تا چه رسد به مسائل دیگران که ابعادی وسیعتراز امور شخصی او دارد . طرح مشکلات با او ، نتیجه ای جز اتلاف وقت و تضییع امکانات نداشته و حرف شنوی از او ، جز بدبختی در پی نخواهد داشت .

7- دروغگو و دروغمنش

دروغ ، که اظهار مطلبی بر خلاف اعتقاد یا واقعیت است ؛ حرکت بر خلاف نظام تکوین و تشریع است و دروغگویی ، نشانه اعوجاج شخصیت و عدم سلامت آن می باشد .

کسی که به این صفت مبتلاست ؛ مورد اطمینان نیست . او حرف بی مدرک می زند و حرفش از قدر و بها ، بی بهره است ؛ همچنان که خود ، موجود بی قدر و ارزشی است . دروغگو به واقعیت ها و حقایق کاری ندارد و چون پندارگر است ، از خود حرف می بافد و موجب فساد می شود .

دروغگو، از مروّت و جوانمردی بهره ای ندارد و یقینا در بیان دیدگاه ها صلابت نداشته و پیروی از نظراتش ، ثمری جز پشیمانی ندارد .

8- کم تجربه

آگاهی ، شرط لازم برای مشاور است . بخشی از آگاهی ها که محک خورده و امتحان پس داده اند ؛ کار آمد تر و ثمر بخش تر اند . تجربیات ، که آگاهیهای آزموده شده است ، انسان را قادر می سازد تا گام های بلندی در مسیر زندگی بردارد ؛ از کوتاه ترین راهها حرکت کرده و به اهداف خود برسد .

تجربه ، موجب می شود تا انسان کمتر دچار غفلت شده و از فریب ها مصون بماند .

احاطه بر فراز و نشیب راه ها و شناخت موانع ، حاصل تجربه است و انسان بی تجربه یا کم تجربه ، از چنین امتیازهایی محروم بوده و نمی تواند آن چنان که شایسته است دیگران را راهنمایی نماید .

9- لجوج

پافشاری بر دیدگاه ها و عقایدی که دلیل محکمی ندارند و یا به دلایل گوناگون ، ناصواب بودنشان ثابت شده ؛ نشانه نقصان عقل و فقدان تعادل در ارزیابی و تحلیل امور است . لجاجت و تسلیم نشدن دربرابر حق؛ نشانه فرار از واقعیت و غلطیدن به دامان پندارهاست .

چنین شخصی هر گاه از سوی دیگران طرف مشورت قرار گیرد ؛ در مقابل حقایق چشم بر هم نهاده و متعصبانه قضاوت خواهد کرد ؛ راه های روشن سعادت را بی راهه جلوه خواهد داد و بر کار آمدی راهکارهای گمراه کننده پیشنهادی خویش ، پای خواهد فشرد.

کوتاه سخن آنکه ، انسان لجباز ، صاحب رایی ،صائب و متین نخواهد بود و امید راهنمایی از او معقول نیست .

10- مغرور

غرور ، ناشی از نقصان معنوی یک انسان و نشانه غفلت اوست . در لسان روایات ، غفلت و غرور موجب مستی است ،که مستی آن از مستی شراب بدتر است .

انسان مغرور چنان مغلوب نفس است که هرچه را برای زیبا جلوه دهد می پذیرد و بر او اعتماد می کند . یقینا چنین کسی چشم حقیقت بین واقع نگر نخواهد داشت و در تشخیص راه از چاه و حق از باطل ناتوان خواهد بود .

انسانی که خود را بهتر و بالاتر از سایرین می پندارد و به اندک دارایی مادی یا معنوی خویش دل خوش کرده ؛ هیچ گاه حاضر نخواهد بود در تقابل دیدگاه خویش و سخن حق ، تسلیم حق گردد و به همین جهت ، همواره راه کج پیموده و هیچگاه به مقصدی در خور ، نخواهد رسید .

 

11- شتاب زده

انسان شتاب زده ، بدلیل آنکه حوصله شناخت ابعاد مشکل و عوامل پدید آورنده آن را ندارد و از طرفی ، حوصله بررسی تمام راههای مناسب برای حل مشکل را نیز دارا نیست و از دیگر سو در تطبیق مشکل و راه حل عجله خواهد کرد ؛ یقینا دچار خطا خواهد گردید .

در قضاوتی که از روی عجله صورت گیرد ؛مقصر تبرئه شده ، و غیر مقصر ،گناهکار تلقی خواهد شد ؛ ارزیابی کامل از میزان خطاها و تقصیرها صورت نخواهد گرفت و نتیجه گیری عجولانه را موجب خواهد شد .

تمام این عوامل ، صلاحیت ارائه مشورت را از انسان عجول و شتاب زدسلب خواهد نمود.

12- ترسو

ترس ، موجب از دست رفتن بالندگی و مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت است . انسان ترسو ، در گذشته خویش آموخته ها و تجربه کافی نداشته و نمی تواند راهکارهای محکم ارائه دهد . سخنش را با تردید مطرح می کند؛ جرات اقدام ندارد و جرات را از دیگران نیز خواهد گرفت . در استفاده از ابزار ، زیاد احتیاط کرده ، هیچگاه به مقصد نرسیده و مانع به مقصد رسیدن دیگران نیز خواهد شد .

13- منافق

منافق در افکار ، گفتار ، کردار و روحیه ،ثبات ندارد . چون در درون دچار تذبذب و آشفتگی است ؛ سخن دوپهلو می گوید و هیچگاه نمی توان به او اعتماد کرد . انتظار دلسوزی از او بیجاست ؛ زیرا او به فکر درمان و سلامت نبوده و برای خود و دیگران به فکر پیشرفت و رفع مشکل نیست ؛ از همه چیز سوء استفاده خواهد کرد و بالاخره خیانت خواهد نمود ؛ به سخنانش باور ندارد ؛ آرائش در معرض تغییر و دگرگونی است و نظراتش نمی تواند مقدمه عملی مطمئن قرار گیرد .

14- نا شناس

آگاهی ، تجربه ، تعهد ، دلسوزی ، صداقت ، شجاعت و ... از شرایط لازم برای کسانی است که می خواهیم با ایشان به مشورت بپردازیم .

به جهت اهمیت مسائل مربوط به انسان ها و تاثیر مثبت حل مشکلات و پیامدهای نا مطلوب ، دوام آن بر سرنوشت افراد ؛ باید به مشاورینی مراجعه کرد که اطمینان کامل به آنها وجود دارد و در پرتو چنین اطمینانی ، توصیه های آنان را بکار بست .

بدیهی است میل به این مقصود ، با مراجعه به افرادی که شناخت کافی نسبت به آنان وجود ندارد ، ممکن نخواهد بود .

احتمال سوء استفاده و نیز افشای رازها ، عامل دیگری در جهت پرهیز از مراجعه به چنین افرادی است .

حاج آقا یاوری

 

منابع : قرآن کریم ، نهج البلاغه ، غرر الحکم ، میزان الحکمه ، الحدیث



نظر  

نوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 5:16 عصر موضوع | لینک ثابت