راوی : فرزند معظم له

« حرکت مرحوم میرزا (ره) با پای برهنه با جمعی از فضلاء و طلاب و مومنین در روز 3 جمادی الثانی ؛ یعنی [روز شهادت حضرت زهرا (س)] در فصل گرماواقع می شود ؛ گرما بسیار سوزاننده بود ؛ حتی یک گام بر روس آسفالت و با پای برهنه زدن مشکل بود ، به طوری که من خود با آنکه جوان بودم ، طاقت نداشتم قدمی بردارم . لذا رو به مرحوم والد کردم و گفتم : آقا ! گرما شدید است . شما اذیت می شوید ، کفش بپوشید ، ایشان همانطور که به سینه می زد و گریه می کرد ، فرمود : فرزندم ! بگذار پاهایم بسوزد برای مصیبت حضرت زهرا (س) ، هرکاری بکنم کم است . مگر این دخت رسول خدا (ص) چه گناهی داشت که این همه ظلم در حق او مرتکب شدند . پسرم مگر مصیبت حضرت کم بود ؟ ما هر کاری در مصیبت حضرت بکنیم کم کردیم . مرحوم میرزا (ره) بر اثر شدت گرمای سوزان آسیب دیده بود و لکن ایشان اشک می ریخت و می فرمود : این برای مصیبت حضرت فاطمه زهرا (س) کم است ؛ عاش سعیدا و مات سعیدا

راوی : فرزند معظم له

در زمان بمباران کشور عزیزمان ایران به واسطه استکبار جهان و هدف قراردادن شهر علم و اجتهاد ، قم مقدسه ، فقیه مقدس میرزاجواد آقا تبریزی از قم خارج نشدند . مسئولین شهر بعد از اطلاع یافتن از ماندن مرحوم در قم ، توسط یکی از مسئولین محترم کشور ، سنگر انفرادی برای بیت مرحوم فرستاده شد که در مواقع ضروری از آن استفاده شود . بعد از خبر دار شدن مرحوم ، میرزا (ره) فرمودند : از مسئولین تشکر کنید و بگویید حال من مثل سایر مر دم است . من نمی توانم قبول کنم . اگر این امکان برای همه مردم محیا شد ، ان شاء الله برای ما هم خیر می شود . فعلا از قبول سنگر انفرادی معذوریم .

راوی : فرزند معظم له

در سال 1370 میرزا دردپای شدیدی گرفتند به طوری که نشستن بر روی زمین برای وی مشکل بود . بعد از مطلع شدن بعضی از نزدیکان ، صندلی و میز برای مرحوم تهیه کردند ، این ناراحتی با سفر مرحوم به مشهد مصادف شد . مرحوم میرزا می گفتند : به حرم که رفتم ، کنار ضریح نشستم و از امام رضا (ع) خواستم که مرا شفا بدهد که عذاب می کشم . بعد از توسل به آن حضرت احساس کردم درد پایم آرامش پیدا کرده است و وقتی از کنار ضریح بلند شدم ، اصلا دیگر احساس درد نکردم و هیچ گاه ، دیگر آن نقطه درد نگرفت و امام تفضل نمود و شفا داد .

خود آن مرحوم فرمودند :

باتوجه باآنکه خانواده ام باترک مدرسه مخالف بودند، بااصرار زیاد تصمیم گرفتم به حوزه بیایم. با اینکه فشارهای زیادی از طرف فامیل و خانواده ومعلم می شد که به مدرسه بر گردم . تصمیم گرفتم که استخاره بگیرم . شنیده بودم که شیخ هدایت غروی در امر استخاره بسیار با تجربه است به طوری که معروف بود ، استخاره را تفسیر می کند . « شیخ هدایت به محض آنکه استخاره گرفت ، چهره اش برافروخته شد : من یک لحظه با نگاه به چهره شیخ ترسیدم . ناگهان رو به من کرد و گفت : چه کار می خواهی بکنی پسر ؟ می خواهی نبی بشوی و پا در جای پای انبیاء گذاری ، من جایگاه تو را در نزد ائمه می بینم .

نکته هایی از مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی :

ــ باید مومنین بخصوص طلاب کاری نکنند که دل امام زمان (عج) به درد آید . بدانید هر کاری را که می کنید مد نظر امام زمان می باشد و او ناظر بر اعمال است و به اذن باری تعالی بارها آن بزرگوار دستگیر بوده و خواهد بود .

ــ اگر ارتباط با معبود حاصل شود ، جرقه ای در درون انسان زده خواهد شد که همان جرقه کار ساز خواهد بود .

ــ توفیق مراحلی دارد و در هر زمانی که ممکن است ، این توفیق بر انسان حاصل می شود و این توفیق مرهون تلاش و اخلاص شخص می باشد .

ــ به طلاب عزیز نصیحت می کنم که با جدیت و تلاش ، تقوای الهی را پیشه کار خود کنند و در امر تحصیل تلاش کنند و همواره رضای خدا را مد نظر داشته باشند



نظر  

نوشته شده توسط طیبات در شنبه 89/11/9 ساعت 4:29 عصر موضوع | لینک ثابت